هدف قرار گرفتن ایرباس شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (ایران ایر) توسط ناوگان جنایتکار نیروی دریایی ایالات متحده بر فراز خلیج همیشه فارس را میتوان یکی از بزرگترین تراژدیهای قرن درعرصه صنعت هوایی دانست که حاصل رفتارهای جنونآمیز قدرتهای جهانی و همچنین دیدگاه حقیقی آنان نسبت به مسائل حقوق بشری است.
این رخداد تلخ که با هیچ منطق روشنی قابل توجیه نیست، اگرچه برای ابد در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت شده و فراموش نمیشود، اما از طرف دیگر مبیّن تناقضات و دیدگاه های غیرمنصفانه در سطح جهانی نیز هست که ثابت کرد هیچگاه نمیتوان به حقوق بشر بین الملل به دید مثبت نگاه کرد چرا که بارها ثابت شده این موضوع نیز جز دستمایهای برای بازیهای سیاسی ابرقدرت ها نیست.
در این متن سعی کردیم با نگاهی جامع ، بطور مختصر به واقعه دردناک انهدام هواپیمای مسافربری ایران توسط ناوگان دریایی آمریکا در 12 تیر 1367 بپردازیم تا بخش دیگری از مظلومیت ملت قهرمان ایران در خلال 8 سال جنگ تحمیلی آشکار شود.
*********** شرایط منطقه پیش از هدف گیری ایرباس
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تغییر آرایش سیاسی کشورمان در سطح منطقه راهبردی خاورمیانه، قدرتهای جهانی احساس خطر کرده و به بهانههای مختلف اقدام به دخالت در این مسیر کردند.
رخدادهای متفاوت از جمله تسخیر سفارت آمریکا در تهران و متعاقب آن قطع روابط با این کشور، برخی زد و خوردهای سیاسی با شوروی و اعلام سیاستهای ایران مبنی بر دفاع از مظلومان در سرتاسر جهان، عاقبت منجر به آغاز 8 سال جنگ تحمیلی شد که در حقیقت هدف آن ایجاد مانع در مسیر کشورمان و همچنین جلوگیری از اشاعه دیدگاههای انقلابی به سایر ملل منطقه خاورمیانه بود.
از سوی دیگر، خلیج فارس به عنوان یکی از مهمترین شاهراههای اقتصادی و نفتی جهان نیز با آرایش نظامی جدیدی رو به رو بود و کشورهای استکباری شرق و غرب با هدف ظاهری محافظت از منافع کشورهای دوست خود، اما در حقیقت دخالت در سطح منطقه و افزایش آتش افروزی، معادلات جدیدی را پدید آوردند که نتیجه آن به وقوع پیوستن اتفاقات غم انگیزی بود.
با بالا گرفتن آتش درگیریها در جنگ تحمیلی بین ایران و عراق، برخی از کشورهای منطقه همانند کویت از قدرتهای بزرگ جهانی برای محافظت از ناوگان خود کمک میخواهند. ایالات متحده و شوروی نیز که منتظر بهانهای برای افزایش حضور خود در راهبردیترین شاهراه انرژی جهان بودند، شرایط را بررسی کرده و از این بین آمریکا به این درخواست پاسخ مثبت داده و ناوگانی بزرگ را روانه منطقه خلیج فارس میکند.
در پی آن، برخی دیگر از کشورهای غربی همانند فرانسه نیز وارد این آبراه شده و جو منطقه به اوج تشنج خود نزدیک میشود، در این بین تقابلهای نظامی بین ایران و ایالات متحده به واسطه این دخالت آشکار به وقوع میپیوندد که بیان آن از حوصله مطلب خارج است اما باید ذکر کرد که تمامی این موارد و فشارها تنها به این دلیل بود تا کشورمان را از رسیدن به یک پیروزی قاطع و در هم شکستن رژیم بعثی عراق باز دارند و نکته قابل تامل آن است که علیرغم تمام فشارهای سیاسی، تحریمهای اقتصادی و نظامی و همچنین کمکهای واضح و مشخص به دشمن بعثی، بازهم نتیجه، طبق خواست آنها نبود تا آنجا که نهایتا منجر به فاجعه 12 تیر 1367 گردید و به همین دلیل مقامات کشورمان ادامه جنگ را دیگر به صلاح ندانستند.
*********** چگونه چنین حادثه مهلکی رخ داد؟
کارشناسان نظامی و هوانوردی هریک نظرات متفاوتی دارند و برخی از آنان از فشار بالای روانی بر روی افسران ناو آمریکایی سخن میگویند که منجر به این اتفاق غم انگیز شده است غافل از آنکه طبق گفته همکاران ویلیام راجرز، وی یک فرد به شدت ماجراجو و به نوعی دنبال دردسر بوده است و در حین اتفاق نیز در آبهای سرزمینی ایران قرار داشته است که خود یک تجاوز محسوب شده و طبیعتا واکنش ایران را نیز می طلبیده است لذا حضور قایقهای سپاه امری طبیعی قلمداد میشود پس این اتفاق صرفا یک اشتباه ساده نیست و میتواند یک واکنش عمدی قلمداد گردد.
از طرف دیگر سیستمهای پیشرفته ناوشکن با حضور چند هدف دریایی ساده و یک هدف پروازی غیرنظامی قطعا دچار اختلال نمیشد و اگر کاربران رادار ناو نیز اشتباه می کردند، این سامانهها بر اساس کدهای مشخص آن را گوشزد میکنند.
مرکز کنترل و شناسایی ناوشکن «یو.اس.اس وینسنس» که پیشرفته بودن آن ناگفته پیداست
بحث دیگر در خصوص نوع هواپیما است.
بلافاصله پس از هدف گیری، خدمه ناو اعلام میکنند که هدف را یک فروند جنگنده F-14 تامکت نه یک هواپیمای مسافربری برداشت کرده اند اما این نیز ادعایی به شدت مضحک و خنده دار است چرا که اولا سامانههای پیشرفته این ناو و سایر ناوهای دیگر در منطقه خلیج فارس به خوبی توانایی شناسایی و رهگیری اهداف نظامی و غیر نظامی و تمیز دادن هریک از هم را داشته، دوما با فرض F-14 بودن هدف، جنگنده برای حمله به ناو میبایست به سمت آن شیرجه میرفت نه اینکه ارتفاع خود را افزایش میداد.
نهایتا با قبول تمام ادعاهای بی اساس آمریکاییها، یک جنگنده F-14 اگر عمل مهاجم قلمداد شود، چگونه میخواهد به ناو پیشرفته آمریکایی آسیب وارد کند؟
هرکسی در دنیا نداند قطعا سازندگان آمریکایی این هواپیمای پیشرفته بخوبی مطلعند که تامکتهای ایرانی نه تنها توان درگیری هوا به سطح را نداشتند، بلکه سیگنال های آنها واضح بوده و تنها برای عملیاتهای هوا به هوا استفاده میشدند مگر آنکه ایرانیها به آن حد از اشتباه میرسیدند که چنین سلاح پیشرفتهای را به صورت انتحاری در ناو آمریکایی بکوبند!
همین اظهارنظرهای متناقض، عدم عذرخواهی آمریکاییها، ایجاد اختلال در عملیات جستجو و نجات و نهایتا عدم همکاری در بازیابی جعبه سیاه منجر به شکایت رسمی کشورمان از ایالات متحده در دیوان بین المللی لاهه، سازمان بین المللی هوانوردی (ایکائو) و شورای امنیت میشود.
در تاریخ 25 تیر ماه 1367 شورای امنیت به درخواست ایران تشکیل جلسه میدهد که از سوی کشورمان علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت و از سوی ایالات متحده جرج دبلیو بوش (پدر) معاون وقت رییس جمهور حضور دارد اما نتیجه جلسه تنها به ابراز تاسف عمیق، اعلام همدردی با قربانیان، تشکیل گروه تفحص با نظر شورای امنیت و لزوم اجرای فوری قطعنامه 598 جهت پایان جنگ از سوی ایران ختم میشود که نهایتا منجر به صدور قطعنامه 616 در این خصوص شد.
ناگفته نماند که همین جرج بوش پدر نیز بعدها گفت که فارغ از اینکه حقیقت ماجرا چه بوده، هرگز از طرف آمریکا عذرخواهی نخواهم کرد.
گروه حقیقتیاب سازمان بینالمللی هوانوردی ایکائو نیز با تشکیل جلسه فوری و با حضور نمایندگان ایران و آمریکا اقدام به بررسی موضوع میکند که آن هم به نتیجه مشخصی نمیانجامد و تنها شرایط رخ داده در آن زمان در گزارش نهایی اعلام شده و آمریکا نیز این اشتباه را نمیپذیرد و از هرگونه عذرخواهی سرباز میزند.
نهایتا دولت ایالات متحده مبلغ 40 میلیون دلار را به عنوان غرامت حادثه به مسافران و 55 میلیون دلار را به عنوان غرامت هواپیمای مسافربری به صورت بلاعوض پرداخت کرد.
برای هر یک از مسافران تنها مبلغ 200 هزار دلار در نظر گرفته شده بود که نسبت به این رخداد شنیع، کاملا بی ارزش است.
رسانههای آزاد جهان، سریعا اقدام به انعکاس این حادثه کردند و ضمن مقایسه با سانحه هدفگیری هواپیمای بوئینگ 747 کره توسط جنگنده های شوروی نوشتند که در این سانحه (انهدام هوپایمای ایرانی) این اتفاق را به سادگی به اشتباه و خطای انسانی ربط میدهند در حالی که در خصوص سانحه مشابه، آن را کاملا عمدی اعلام می کنند اما ناگفته پیداست که هر دو این موارد با علم و آگاهی صورت گرفته و ایالات متحده نسبت به رخداد مورد نظر باید مسئولیتپذیر بوده و عذرخواهی نماید.
همچنین علاوه بر سازمانهای مرتبط و رسانهها، افراد مستقل نیز در این خصوص نظرات متفاوتی دارند که عموما بر اشتباه محرز شخص فرمانده ناو آمریکایی صحه میگذارد و اینکه با ارسال سیگنالهای مشخص غیرنظامی و سامانههای راداری پیشرفته موجود، ایرباس ایرانی قربانی حماقت ویلیام راجرز شده است و اگر بر اساس دستورالعملهای مشخص عمل میشد و با علم به آنکه ایرباس در مسیر دقیق خود در حال پرواز بود هیچ گاه این اتفاق رخ نمیداد.
دولت ایالات متحده نه تنها بابت این حادثه غم انگیز عذرخواهی نکرد بلکه 2 سال بعد در مراسمی به ویلیام راجرز، فرمانده ناو آمریکایی نشان لژیون (لیاقت) اهدا و از اقدامات تمامی کارکنان آن نیز قدردانی کرد!
در این بین گزارش وزارت دفاع آمریکا در خصوص این سانحه همچنان محرمانه باقی مانده است ولی آنچه از این موضوع به بیرون درز کرده است محرز بودن تجاوز ناو آمریکایی به آب های سرزمینی ایران و هدف قرار دادن ایرباس در آن منطقه میباشد که خود، مصداق یک درگیری تمام عیار است حال آنکه ایران و آمریکا در آن زمان درگیریهای دریایی را تجربه کرده اما رسما با یکدیگر در حال جنگ نبودند.
گزارش سازمان هواپیمایی کشورمان نیز بر این موضوع دلالت دارد که آمریکایی ها مسئول مستقیم این رخداد بودهاند و نمیتوان آن را تنها یک اشتباه ساده در نظر گرفت، لذا در حال حاضر جای پیگیریهای بیشتری در این خصوص وجود دارد تا حق واقعی ملت ایران در مورد این سانحه و عذرخواهی رسمی دولتمردان آمریکایی عاقبت به نتیجه برسد.
امروزه با گذشت 29 سال از آن رخداد تلخ، همه ساله یاد و خاطره شهدای مظلوم ایرباس شرکت هواپیمایی ایران ایر در منطقه خلیج همیشه فارس گرامی داشته میشود و با گلباران محل شهادت آنان این خبر به تمام جهان مخابره میشود که هیچگاه این رخداد تلخ از خاطر ملت قهرمان کشورمان پاک نخواهد شد.
(منبع:سایت فارس نیوز به آدرس :
https://www.farsnews.com/news/13950413001133/%DA%86%D8%B7%D9%88%D8%B1-%D...)
نظر خودتان را ارسال کنید