به صورت خلاصه مي توان بيان داشت که: از نظر تعليمات اسلامي ، هر گناه اثري تاريک کننده و کدورت آور بر دل آدمي باقي مي گذارد و در نتيجه ميل و رغبت به کارهاي نيک و خدائي کاهش مي گيرد و رغبت به گناهان ديگر افزايش مي يابد . متقابلا عبادت و بندگي و در ياد خدا بودن وجدان مذهبي انسان را پرورش مي دهد ، ميل و رغبت به کار نيک را افزون مي کند و از ميل و رغبت به شر و فساد و گناه مي کاهد . يعني تيرگيهاي ناشي از گناهان را زايل مي گرداند و ميل به خير و نيکي را جايگزين آن مي سازد . خداوند در قرآن مي فرمايد:«وَ أَقِمِ الصلَوةَ طرَفىِ النهَارِ وَ زُلَفاً مِّنَ الَّيْلِ إِنَّ الحَْسنَتِ يُذْهِبنَ السيِّئَاتِ ذَلِک ذِکْرَى لِلذَّکِرِينَ(هود،114): نماز را در دو طرف روز و اوائل شب برپا دار ، چرا که حسنات ، سيئات ( و آثار آنها را ) بر طرف مى سازند ، اين تذکرى است براى آنها که اهل تذکرند . در اين آيه ، انگشت روى يک دستور از مهمترين دستورات اسلامى که در واقع روح ايمان و پايه اسلام است گذارده شده : نخست فرمان به اقامه نماز داده مى گويد : نماز را در دو طرف روز ، و در اوائل شب بر پا دار. سپس براى اهميت نماز روزانه خصوصا و همه عبادات و طاعات و حسنات عموما چنين ميگويد : حسنات ، سيئات را از ميان مى برند و اين تذکر و يادآورى است براى آنها که توجه دارند. آيه فوق همانند قسمتى ديگر از آيات قرآن تاثير اعمال نيک را در از ميان بردن آثار سوء اعمال بد بيان مى کند . در سوره نساء آيه 31 آمده: «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سيئاتکم»: اگر از گناهان بزرگ دورى کنيد گناهان کوچک شما را مى پوشانيم . و در آيه ( 7 عنکبوت ) ذکر شده:« و الذين آمنوا و عملوا الصالحات لنکفرن عنهم سيئاتهم »: کسانى که ايمان آوردند و عمل صالح انجام دارند گناهان آنان را مى پوشانيم . و به اين ترتيب اثر خنثى کننده گناه را در طاعات و اعمال نيک تثبيت مى کند . از نظر روانى نيز شک نيست که هر گناه و عمل زشتى ، يک نوع تاريکى در روح و روان انسان ايجاد مى کند که اگر ادامه يابد اثرات آنها متراکم شده ، به صورت وحشتناکى انسان را مسخ مى کند . ولى کار نيک که از انگيزه الهى سر چشمه گرفته به روح آدمى لطافتى مى بخشد که آثار گناه را مى تواند از آن بشويد و آن تيرگيها را به روشنائى مبدل سازد . گناهان دو دستهاند: 1. از حقوق الهياند که برخي از اين گناهان، با کفاره ها جبران ميشوند و برخي مانند ترک عبادات بايد عيناً جبران و ادا شوند. 2. برخي از گناهان نيز از حقوق مردماند که تا ادا نشوند يا آنها رضايت ندهند، گناه از بين نميرود. پس اولين قدم براي از بين بردن اثرات سوء گناه ادا حقوق است. در عين حال که براي هر گناهي آثار وضعي وجود دارد اما بعد از توبه ميتوان با مراقبت از خود، و انجام کارهاي نيک و خيرات و مبرات اندک اندک برخي از آثار وضعي گناه مانند تاريکي هاي حاصل از آن در روح و قلب را کاست و کم کم اثرات سوء به جا مانده از آن را نابود و زائل ساخت. در قرآن کريم آمده است: «إن الحسنات يذهبن السيئات» يعني قطعا خوبيها از ميان برنده پليدي هاست. (هود/14) اينکه گفته شده با توبه انسان پاک مي شود و توبه جبران کننده گناهان است، در مورد اينگونه آثار معنوي و باطني است. آثار سوء گناه قبل از همه در روح و جان خود شخص ظاهر مي شود گناهان واعمال خلاف ،آثار سوئي روي حسن تشخيص ودرک وديد انسان ميگذارد وسلامت فکر راتدريجا از او مي گيريد. يعني روح انسان آن فطرت انساني خودش را به کلي از دست مي دهد.حال اگر انسان بر گناه کبيره اصرار بورزد، اين اصرار بر گناه کبيره تدريجا انسان را به حالت مسخ شده در مي آورد، انسان روحش بر روي عملش اثر مي گذارد و عملش بر روي روحش؛ يعني هين طور که اگر روح انسان خوب باشد عمل خوب انجام مي دهد، همچنين عمل اگر خوب شد روح را خوبتر مي کند و همين طور اگر روح انسان فاسد بود منشأ عمل بد مي شود، عمل بد هم به نوبه خودش باز روح انسان را فاسدتر مي کند. و... موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید