چهل، یکی از اعداد مهم و قابلتوجه در فرهنگ دینی مسلمانان به شمار میآید و در معارف اسلام نیز در موقعیتهای مختلف بر این عدد تأکید شده است.
ویژگی چهلسالگی
در روایات متعددی به سن چهلسالگی پرداختهشده و ویژگیهایی برای آن بیانشده مانند:
أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا بَلَغَ الْعَبْدُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَهً فَقَدْ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ إِذَا بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً فَقَدْ بَلَغَ مُنْتَهَاهُ فَإِذَا ظَعَنَ فِی إِحْدَى وَ أَرْبَعِینَ فَهُوَ فِی النُّقْصَانِ وَ یَنْبَغِی لِصَاحِبِ الْخَمْسِینَ أَنْ یَکُونَ کَمَنْ کَانَ فِی النَّزْعِ (1)
ابو بصیر از امام صادق علیهالسلام نقل مىکند که فرمودند: آنگاهکه بنده به سن سیوسهسالگی رسید درواقع به رشد رسیده و آنگاهکه به سن چهلسالگی رسید به نهایت درجه آن رسیده و وقتی به سن چهلویکسالگی رسید رو به کاستی است و شایسته است که فرد پنجاهساله همانند کسى باشد که در حال جان کندن است.
درواقع چهلمین سال از زندگی هر فردی، میتواند قله کمالات او محسوب شود. گذر از چهلسالگی ورود به سراشیبی عمر و کسب فضائل است و دوره از دست رفتن برخی از ویژگیها آغاز میشود. در این سن، دوره نشاط، سرزندگی و شادابی جوانی به اتمام رسیده و دوره پختگی فرد آغاز میشود. بر اساس کلام معصوم علیهالسلام، باید بر حفظ داشتهها اهتمام داشت و امید چندانی به رشد بیشتر در همه زمینهها نخواهد بود. این سن، زنگ خطری برای انسان است تا بهتدریج خود را برای سفر آخرت آمده کند؛ امام باقر علیهالسلام دراینباره میفرمایند:
إِذَا بَلَغَ الرَّجُلُ أَرْبَعِینَ سَنَهً نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ قَدْ دَنَا الرَّحِیلُ فَأَعِدَّ الزَّاد (2)
هرگاه مرد عمرش به چهل سال رسید، ندا کنندهای از آسمان صدا میکند که کوچ کردن نزدیک شد؛ زاد و توشه را مهیا کن.
بنابراین در فضای سیر و سلوک اخلاقی، چهلسالگی اهمیت فراوانی دارد و دوره کسبوکار معنوی به پایان رسیده و فرد باید داشتههای خود را محاسبه کند.
محاسبه در چهلسالگی
در همین راستا روایت دیگری از رسول خدا صلیالله علیه و آله گزارششده که در پرسش نیز به آن اشارهشده است:
وَ قَالَ إِذَا بَلَغَ الرَّجُلُ أَرْبَعِینَ سَنَهً وَ لَمْ یَغْلِبْ خَیْرُهُ شَرَّهُ قَبَّلَ الشَّیْطَانُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ قَالَ هَذَا وَجْهٌ لَا یُفْلِحُ (3)
چون مرد به چهلسالگی رسد و خیرش از شرش بیشتر نباشد؛ شیطان بین دو چشمش را ببوسد و گوید: این چهرهاى است که رستگار نگردد.
نکته اول اینکه اینگونه روایات بیشتر در کتابهای روایی اخلاقی گزارششده و هدف از این تعابیر، ایجاد تنبّه و آگاهی برای مردم است، نه اینکه در واقعیت شیطان پیشانی فردی را ببوسد!
کلمه «رجل» اختصاصی برای مردان ایجاد نمیکند و اینگونه روایات شامل زنها نیز میشود.
همانگونه که مشخص است، شیطان نیز از ویژگی چهلسالگی مطلع است و فردی که در این مقطع از زندگی گناهان بیشتری نسبت ثوابهایش دارد را مستحق رستگاری نمیداند. روایت دیگری نزدیک به همین مضمون از پیامبر صلیالله علیه و آله وجود دارد:
مَنْ بَلَغَ الْأَرْبَعِینَ وَ لَمْ یَغْلِبْ خَیْرُهُ شَرَّهُ فَلْیَتَجَهَّزْ إِلَى النَّارِ (4)
هرکسی عمرش به چهل سال برسد و کارهاى خیرش بر کردار شرش پیروز نشود، باید آماده آتش دوزخ شود.
نکتهای که در هر دو روایت قابلمشاهده است اینکه بهصورت قطعی چنین فردی جهنمی معرفی نشده؛ چراکه نتیجه این روایات نباید منجر به ناامیدی از رحمت خداوند شود و با آیات قرآن در تعارض باشد؛ قرآن کریم درباره ناامید نشدن از رحمت خداوند میگوید:
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿5)
بگو: ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود زیادهروی کردید! از رحمت خدا نومید نشوید، یقیناً خدا همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
بنابراین هدف ازاینگونه روایات اخطار به مؤمنان است که تلاش کنند پیش از رسیدن به چهلسالگی حساب خود را تسویه کنند؛ چون در سراشیبی زندگی شاید فرصتی برای جبران بدیها و انجام خوبیها به دست نیاید.
مصداق خیر و شر
آنچه بهعنوان خوبی و بدی، انسان را مستحق بهشت و یا جهنم میکند، در قالب عمل به دستورات و پرهیز از نواهی خداوند ظهور پیدا میکند. پس قطعاً واجبات و مستحبات مصداق خوبی و محرمات و مکروهات نمونه بدی و شر خواهند بود. در روایتی که به گفتگوی فردی مسنّ با خداوند پرداخته، این نکته قابلمشاهده است:
قَالَ اَلصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِالسَّلاَمُ: یُؤْتَى بِشَیْخٍ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَیُدْفَعُ إِلَیْهِ کِتَابُهُ ظَاهِرُهُ مِمَّا یَلِی اَلنَّاسَ لاَ یَرَى إِلاَّ مَسَاوِیَ فَیَطُولُ ذَلِکَ عَلَیْهِ فَیَقُولُ یَا رَبِّ أَ تَأْمُرُنِی إِلَى اَلنَّارِ فَیَقُولُ اَلْجَبَّارُ جَلَّ جَلاَلُهُ یَا شَیْخُ أَنَا أَسْتَحِی أَنْ أُعَذِّبَکَ وَ قَدْ کُنْتَ تُصَلِّی لِی فِی دَارِ اَلدُّنْیَا اِذْهَبُوا بِعَبْدِی إِلَى اَلْجَنَّهِ. (6)
امام صادق علیهالسلام فرمودند: پیرمردى را در روز قیامت خواهند آورد و نامه عملش را بهگونهای به دستش مىدهند که مردم از بیرون نامه، کردار بدش را خواهند دید و او از این وضع ناگوار رنج مىبرد و مىگوید: خدایا! مرا روانه جهنم کن. خدا مىفرماید: اى شیخ (پیرمرد)! از اینکه تو را دچار عذاب کند، شرمگینم؛ چراکه تو در دنیا اهل نماز بودى! سپس فرمان مىدهد که بندهام را روانه بهشت سازید.
در این روایت اهل نماز بودن، بهعنوان یک خیر و خوبی در مقابل شر و بدیهای پرونده آن فرد معرفیشده است.
جمعبندی:
بر اساس روایات، چهلسالگی نقطه پایانی رشد و کسب کمالات خواهد بود و اگر فردی نتواند تا این زمان، سهم بیشتری از خوبیها را در زاد و توشه اخروی خود جمعآوری و حفظ کند، دیگر فرصت چندانی نخواهد داشت. در چنین شرایطی، شیطان بهعنوان یک موفقیت به او نظر میکند و رستگار نشدن او را نوید میدهد. بااینحال، باید دقت کرد که در معارف دینی، نه چهلسالگی و نه هیچ سن دیگری برای نامیدی از رحمت خداوند و رستگاری تعیین نشده، بلکه همیشه باید به خداوند امیدوار بود و برای عاقبتبهخیری تلاش کرد. واجبات و محرمات مصداق کامل خیر و شر هستند که انسان باید بر اساس روایات، کفه خیرش بر کفه شر او سنگینی کند.
پینوشتها:
1. شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علیاکبر، قم: جامعه مدرسین، چاپ اول، 1362 ش، ج 2، ص 545.
2. طبرسى، على بن حسن، مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، نجف: المکتبه الحیدریه چاپ دوم، 1385 ق، ص 170.
3. همان، ص 169.
4. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، قم: الشریف الرضی، چاپ اول، 1412 ق، ج1، ص 185.
5. سوره زمر، آیه ۵۳.
6. ابنبابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، تهران: کتابچی، چاپ ششم، 1376 ش, ج 1, ص 37.
نظر خودتان را ارسال کنید