سؤال: آيا برزخ جزئي از مکان است يا زمان؟ جواب: عوالمي مانند عالم برزخ براي ما تنها از دريچه نقل و کلام مرتبطين با وحي مانند انبيا و امامان(عليهم السلام) قابل دسترسي و شناختند. عملاً عقل و استدلالات برهاني و تجربي چندان کارايي براي ادراک ويژگي هاي اين امور ندارند؛ به همين خاطر نبايد توقع داشته باشيم که همه جزييات و زواياي عالم برزخ و حيات آن براي ما روشن باشد. در هر حال مي دانيم از وقتي که انسان از دنيا مي رود تا هنگام برپا شدن قيامت، روح او در عالمي به سر مي برد که به آن، عالم برزخ گفته مي شود. از امام صادق پرسيدند: برزخ چيست؟ فرمود: قبر است از زمان مردن تا قيامت.(1) يعني زمان آن از لحظه مرگ هر انساني تا زمان برپايي قيامت است و مکان آن هم در عالم قبر اتفاق مي افتد. علامه طباطبايي در اين باره گفته اند: مراد از برزخ، عالم قبر است يعني عالم مثال، جهاني که انسان تا روز قيامت در آن زندگي مي کند.(2) اما اينکه عالم قبر کجاست، آيا همين قبر است يا مکاني ديگر و يا اصلا مکان در آن چه مفهومي دارد، براي ما واضح نيست. البته در قرآن در آيات متعددي مانند ابراهيم(14)آيه 16 و 27، مومنون(23)آيه 100، يس(36) آيه27، آل عمران(3) 169، الرحمن(55) آيه20و....... از اين مساله بحث شده است اما صريح در مطلب نمي باشد. شايد علت عدم صراحت قرآن به جهت غامض بودن اين مساله و دوري از فهم انسان در اين دنيا باشد که هر چيز را با معيارهاي دنيايي مي سنجد. آيات قرآن و روايات حداقل در اين مطلب تصريح دارد که عالم برزخ مکاني است که روح انسان بعد از مرگ بدن مادي او در دنيا به آنجا رفته و تا قيامت در آنجا مي ماند. به عنوان مثال به اين آيه دقت کنيد: حتي اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلّي اعمل صالحاً فيما ترکت کلّا انّها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون . تا زماني که مرگ يکي از آنان فرا رسد، ميگويد: پروردگار من! مرا بازگردان، شايد در آن چه ترک کردم و کوتاهي نمودم عمل صالحي انجام دهم(به او ميگويند) چنين نيست، اين سخني است که او به زبان ميگويد و پشت سر آنان برزخي است تا روزي که برانگيخته ميشوند.(3) سؤال: آيا در قيامت هستي نابود مي شود؟ جواب: خير هستي نابود نمي شود بلکه تغييرات کلي در هستي ايجاد مي شود و عالم آخرت در همين عالم هستي ايجاد مي شود. سؤال: آيا همه از جهنم نجات مي يابند؟ جواب: هر چند وضعيت افراد در عالم آخرت کاملا متفاوت و مختلف خواهد بود و تصميم گيري در خصوص سرنوشت نهايي همه انسان ها در دست خداوند است، اما بر اساس آيات و روايات به طور کلي مي توان گفت: تقريبا اکثريت انسان ها پس از تحمل عذابي کوتاه يا طولاني به بهشت مي روند، ولي در هر حال اين امر کليت نداشته و شامل همه انسان ها نخواهد بود. شخصي را در نظر بگيريد که ايمان دارد، ولي به خاطر ضعف ايمان، گناهان کبيره انجام داده، اين فرد اگر توبه نکرده باشد، با سختي جان دادن يا عذاب برزخ يا شفاعت يا تحمّل عذاب موقت جهنم پاک گرديده، به بهشت ميرود؛ در واقع عذاب براي او حکم تطهير و درمان از پليدي گناه را دارد. اکثر انسان ها که آميخته اي از خوبي ها و بدي ها را دارا هستند، همين وضعيت را دارند؛ زيرا مبناي برخورد خداوند با گنهکاران، رحمت و بخشايش و گذشت است. آيات متعدد قرآن که از «غفور» و « رحيم» بودن خداوند نام برده، مي تواند اشاره به همين مطلب داشته باشد. در مورد خروج برخى از اهل جهنم از آن مکان و ورودشان در بهشت، روايات زيادى وارد شده است از جمله: - ابى بصير گويد: از امام باقر شنيديم که فرمود: مردمى از آتش خارج مىشوند... و به بهشت وارد مىگردند.(تفسير الميزان، ج 11، ص 39 ) اما در کنار اين اکثريت، عده اي از جهنميان هم هستند که به عذاب ابدي گرفتار بوده، امکان نجات از دوزخ را ندارند. بنا بر آيات و روايات، بعضى از گناهان مانند شرک و کفر و نفاق موجب عذاب ابدى است. اين در صورتى است که صاحب آن بدون توبه واقعى بميرد. پارهاى از افرادي که وعده خلود و جاودانگي در عذاب به آن ها داده شده، به علاوه مشرکان که به آن اشاره شد، عبارتند از: 1. کسى که مؤمنى را عمدا به قتل رساند.( نساء 96) 2. کسى که با خدا و رسولش به مبارزه بر مىخيزد.( توبه 63) 3. کسى که خدا و رسولش را نافرمانى کند و به حدود و احکام الهى تجاوز کند.( نساء 14) 4. کافران و تکذيب کنندگان آيات الهى.( بقره 39 ) 5. مرتکبين گناه که آثار گناه سراسر وجودشان را گرفته باشد.( بقره 81) 6. مرتدى که کافر از دنيا برود.(بقره 217) البته برخي از مفسران، «خلود» را در بعضي از اين آيات به معناي مدت طولاني تفسير کردهاند، نه حضور دائمي و هميشگي؛ اما در هر حال يقينا برخي از گنهکاران همانند مشرکان هيچ گاه مورد عفو و رحمت قرار نگرفته و امکان طهارت و پاک شدن براي آنان وجود ندارد. پي نوشتها: 1. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي،دار الکتب الاسلاميه،تهران، 1365ش، ج3، ص242. 2. علامه طباطبايي، سيد محمدحسين، تفسير الميزان، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1417ق، ج5، ص68. 3. مؤمنون(23)، آيه 99 - 100.
نظر خودتان را ارسال کنید