«فاجر» که جمع آن «فجار» و «فجره» است، درلغت به معناي هرزه، عياش، فاسد، خراب، زناکار، دروغ گو، بي حيا، بي شرم، وقيح و گستاخ آمده است. فجور که مصدر است به معناي «هرزگي، فسق، فساد، عياشي، گناه و زندگي گناه آلود» ميباشد(فرهنگ معاصر عربي- فارسي، ص???) «کلمه فسق» با «فجور» از نظر معنا به هم نزديک اند. فسق به نظر ميرسد بيشتر جهت مخالفت با خدا را بيان ميکند و فجور گستردگي فساد و گناه فرد را ميرساند. در کتاب معجم الفروق اللغويه(ص???) در فرق بين فسق و فجور آمده است: «ان الفسق هوالخروج من طاعه الله بکبيره» فسق خارج شدن از طاعت خدا به وسيله انجام گناهان کبيره است و فجور، پراکنده شدن در معاصي و گستردگي در گناه ميباشد. به انجام دهنده «صغيره، فاجره گفته ميشود». بنابراين فسق از فجور بدتر و به همين اعتبار فاسق از خداوند دورتر است.
نظر خودتان را ارسال کنید