سقيفه کودتا بود و کودتاگران سقيفه جاهل نبودند تا امام آنان را آگاه نمايد و بر اشتباه و سوء برداشت هم نبودند تا امام با احتجاج و استناد به قرآن و حديث آنان را به راه صواب آرد. آنان خود شاهد شأن نزول اين آيات بودند و بارها و بارها از زبان پيامبر بيان اين آيات را شنيده بودند و تصريح هاي پيامبر در مورد امام علي و ... را مي دانستند و خود در غدير شاهد و بيعت کننده با امام بودند و ... آنها اصلا از امام نظر نخواستند و سؤال نکردند و توضيحي نطلبيدند و اجازه سخن به امام ندادند تا امام به آيه و روايت استناد کند. اصلا در سقيفه و بعد از سقيفه (تا زمان شوراي شش نفره) امام فرصت و مجال سخن گفتن نيافت تا بخواهد دليل و برهان بياورد. امام و ياران با وفايش بر بالاي جنازه مقدس رسول خدا به تجهيز ايشان مشغول بودند که آنان در سقيفه جمع شدند و با استدلال هاي خود انصار را کنار زدند و با ابوبکر به عنوان خليفه بيعت کردند و بعد هم با زور از همه از جمله امام خواستند که بدون چون وچرا بيعت کند. بله اگر مجلس شور و بحث و اعلام نظر تشکيل شده بود و به امام هم آگاهي داده بودند و امام حاضر نشده بود يا دليل و برهان نياورده بود، اشکال شما وارد بود ولي اصلا اجازه اين کارها را ندادند. بله امام بعدها در شوراي شش نفره اي که عمر براي تعيين خليفه تشکيل داد و در دوران خلافت خود به کرات ادله قرآني و برهاني و روايي سزاوارتر بودن خود را بيان کرد تا در تاريخ ثبت شود و حجت بر مردم آن زمان و آيندگان تمام گردد. بله حضرت زهرا به خاطر اين که زن بود و دختر پيامبر و مورد احترام در جامعه اسلامي، از فرصتي که برايش پيش آمد استفاده کرد و به مسجد رفت و سخنان خود را گفت و خليفه هم گمان نمي کرد امر به آنجا برسد و گر نه به ايشان هم اجازه سخن نمي دادند. وقتي خلافت از شوهرش و فدک از خودش به زور گرفته شد، ايشان به مسجد رفت و احتجاج کرد. خليفه بر اين گمان بود که ايشان سخني عليه خلافت نخواهد گفت و اگر هم بخواهد سخن بگويد ، سخناني آتشين و انقلاب خيز نتواند گفت و لازم نمي ديد بيش از آن حرمت او را بشکند و زمينه هاي اعتراض عليه خود را فراهم آورد از اين رو وقتي ايشان به مسجد تشريف آوردند او را با احترام پذيرفت و دلجويي کرد و وعده ها داد. ولي وقتي با سخنان آتشين و برهان هاي محکم او مواجه شد و به قول معروف پاي چراغ را تاريک ديد، حرمت گذاري را وانهاد با توهين صريح به او و شوهرش، ايشان و ديگران را خاموش کرد. (1) پي نوشت ها: 1. جوهري، سقيفه، بيروتف شرکه الکتبي، 1413ق، ص104.
نظر خودتان را ارسال کنید