باسلام خدمت شما پرسشگر محترم شک و ترديد در حقانيت اهل بيت (عليهم السلام) غالبا به خاطر شبهاتي است که در ذهن شما ايجاد شده يا براي شما مطرح کرده اند، لذا براي رفع اين ترديد و شک ها بهترين راهکار، پاسخگويي به همان شبهات مطرح شده است. حال آنکه شايسته بود در کنار اين مسئله به شبهاتي که موجبات اين شک را ايجاد نموده نيز اشاره مي کرديد تا با پاسخگويي و بحث در مورد آنها راهکار لازم براي خروج از شک ها فراهم شود و بدون شک طرح مباحث اهل بيت به صورت کلي نمي تواند در اين مسير کمک چنداني به شما بکند.ضمن اينکه پاسخ به همه شبهات مطرح شده در باب اهل بيت نيازمند طرح مباحث بسيار گسترده همراه با مستندات خاص خويش است که در اين مقال نمي گنجد. پس درنهايت بفرماييد که : دليل شک و ترديد در حقانيت اهل بيت (عليهم اسلام چيست؟ اما در مورد وجود امام زمان (عج) به طور مختصر از دو طريق ميتوان وجود امام زمان(عج) را اثبات کرد: 1. طريق عقلي: دليل عقلي بر لزوم وجود امام معصوم، بر وجود امام زمان(عج) دلالت ميکند؛ زيرا دليل عقلي مزبور اختصاص به زمان ويژهاي ندارد، بلکه از زمان رحلت پيغمبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ تا قيامت را شامل ميشود، چرا که مفاد آن بيانگر اين است که تا وقتي تکليف هست و مکلفاني هستند که از خطا و اشتباه مصون نيستند، بايد امام و پيشوايي معصوم وجود داشته باشد. به عبارت ديگر: آفرينش بدون وجود انسان کامل، تفسير صحيح و خردپسندي ندارد، و به منزله کالبد بدون روح است. و انسان کامل به مثابه قلب و روح آدميان و گهواره حيات انسان، يعني زمين است. از اينرو، در روايات آمده است: اگر حجت خدا وجود نداشته باشد، زمين، اهل خود را در کام خود فرو ميکشد.[1] امام علي ـ عليه السلام ـ نيز فرمودند: «زمين هرگز از حجت خدا خالي نخواهد ماند. و حجت الهي يا ظاهر است و مشهور، و يا خائف است و مستور، تا حجتها و بينات الهي باطل نگردد.»[2] 2. طريق نقلي: سه راه قابل تقرير است: الف. رواياي نبوي در روايات نبوي ـ صلّي الله عليه و آله ـ امامان دوازدهگانه به روشني و به نام معرفي شدهاند، که آخرين آنان همنام با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ملقب به مهدي و حجت و قائم و فرزند بلاواسطه امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ است، , روشن است که اينروايات بر وجود حضرت مهدي(عج) دلالت ميکنند. ب. شواهد تاريخي گزارشهايي که ولادت آن حضرت و ايام کودکي او را نقل کرده، و از کساني ياد کردهاند که در منزل امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ فرزندش مهدي(عج) را ملاقات نمودهاند، در کتابهاي شيعه، امري مسلم و بديهي است. به نقل پارهاي از اقوال علماي اهل سنت در اين زمينه بسنده ميکنيم: 1. ابن صباغ مالکي ميگويد: «ابو محمد الحسن (امام عسکري ـ عليه السلام ـ) فرزندي به نام حجت و قائم منتظر را بر جاي گذاشت. او ولادت فرزندش را پوشيده و امر او را مستور ميداشت، چرا که شرايط زمان او بسيار سخت بود و از جانب سلطان بر او بيمناک بود».[3] 2. خواجه محمد پارسا در کتاب «فصل الخطاب» نگاشته است: «يکي از ائمه اهل بيت، ابومحمدحسن عسکري است که در روز جمعه ششم ربيع الاول سال 231 هجري به دنيا آمد، و شش سال پس از پدرش زنده ماند، و فرزندي جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدي و صاحبالزمان ناميده ميشود، باقي نگذاشت، تولد او نيمه ماه شعبان سال 255 هجري اتفاق افتاد و مادرش امولدي بود که «نرجس» ناميده ميشد. او به هنگام شهادت پدرش، پنج سال داشت و تاکنون مخفي است». سپس حکايت حکيمه، عمه امام حسن عسکري را در شرح ولادت امام زمان(عج) نقل کرده است.[4] 3. ابن حجر هيثمي شافعي، در کتاب «الصواعق المحرقه» نوشته است: «از ابومحمدحسن عسکري، غير از ابوالقاسم الحجه فرزندي باقي نماند. او در وقت وفات پدرش پنج ساله بود، لکن خدا حکمت را به او آموخت. دليل اينکه او «القائم المنتظر» ناميده ميشود، اين است که مستور و غايب است.»[5] 4. حافظ سليمان حنفي ميگويد: «خبر معلوم نزد محققان و موثقان اين است که ولادت قائم ـ عليه السلام ـ در شب پانزدهم ماه شعبان سال 255 در شهر سامرا واقع شده است».[6] ج. حکايتهاي ملاقات با امام زمان(عج) در ايام غيبت: اولاً: در زمان غيبت صغري، نمايندگان چهارگانه امام(عج) به محضر آن حضرت شرفياب ميشدند. ثانياً: در طول غيبت آن حضرت شمار زيادي از خواص شيعه به درک محضر شريف او توفيق يافتهاند، هر چند بسياري از آنان در لحظه ملاقات از اين حقيقت غفلت داشته و پس از آن، از طريق شواهد روشن به آن واقع گرديدهاند. شرح اين ملاقاتها در کتابهاي تاريخ و عقايد بيان شده است.[7] غيبت صغري و کبري زمان غيبت امام عصر(عج) از بدو ولادت او آغاز شد، و زماني که پدر بزرگوارش امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ در قيد حيات بود، عدهاي از شيعيان در مواقع مختلف به ديدار او نائل آمدند تا مبادا در وجود او دچار شک و ترديد شوند، ولي پس از وفات امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ، امام عصر(عج) همانگونه که از چشم دشمنانش غايب بود، از چشم شيعيان ـ به جز نواب اربعه و بعضي از خواص شيعه ـ از چشم عموم شيعيان غايب گرديد. اين مدت را که حدود هفتاد سال به طول انجاميد (260ـ329) غيبت صغري مينامند. از آن پس، غيبت کبري آغاز شده و تاکنون ادامه يافته و پايان آن معلوم نيست. در اين زمان، نيابت خاصه پايان يافته و دوران نيابت عامه است، يعني فقهاي عادل و پرهيزگار نواب عام امام زمان(عج) در امر رهبري جامعه و بيان احکام الهي ميباشند. پي نوشت ها: 1. لَوْ بقيت الارض بغير امام، لَساخَتْ، (امام صادق ـ عليه السلام ـ ). 2.لو ان الامام رفع من الارض ساعهً لَماجَتْ باهلها کما يموج البحر باهله (امام باقر ـ عليه السلام ـ)، اصول کافي، ج 1، باب ان الارض لا تخلو. 3.الفصول المهمه، ص 290. 4. ينابع الموده، ص 451. 5. همان مدرک، 452. 6. همان مدرک. 7. به کتابهاي، کمالالدين و تمام النعمه شيخ صدوق، کتاب الغيبه شيخ طوسي، بحارالانوار علامه مجلسي، ج 52، النجم الثاقب ميرزا حسين نوري طبرسي، منتهي الآمال شيخ عباس قمي و کتب ديگر رجوع شود. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید