باسلام خدمت شما پرسشگر محترم عمده اختلاف در موضوع جانشيني پيامبر (ص) و امامت امت که شيعه آن را يک امر مصلحتي و جزئي نمي داند که بسته به اختيار مردم باشد بلکه رکن دين است که حتماً بايد از طرف پيامبر (ص) وبا نص صريح تعيين شوند و داراي ملکه عصمت و منزه از گناهان کوچک و بزرگ باشند و اين مقام به تصريح پيامبر به شخص علي (ع) و 11نفر از فرزندان ايشان مي رسد اما آنها(اهل سنت) قائل هستند هرکس به هر طريقي مثل رأي گيري با انتخاب حاکم قبلي به حکومت برسد همانا خليفه مسلمين است مثلاً معنز ميگوئيد :هر کس بخاطر کتاب و سنت قيام کند شايسته اطاعت است که قريشي باشد بر اجماع امت انتخاب مي شود . پس پيدايش دو مکتب شيعه و سني به دواختلاف مهم بر مي¬گردد: 1- اعتقاد به عصمت اهل بيت(ع) و جانشيني آنها و اعتبار سنت آنان در احکام و مسائل ديني، نيز دوازده امام که شيعيان پذيرفته اند و بر اساس آن برخي از مسائل اصول ديني و بسياري از احکام و مسائل فروع مذهب اماميه شکل گرفته است. 2- اعتقاد به عدالت صحابه که همه، يا بسياري از عالمان اهل سنت آن را پذيرفته اند و بر اساس آن برخي از اصول و بسياري از فروع ديني آنان شکل گرفته است. امروزه برخي از اهل سنت، عدالت صحابه را قبول ندارند. بر اساس اعتقاد به اهل بيت که شيعه آن را پذيرفته است، مي گويد: پيامبر(ص)، حضرت زهرا(س)، امام علي(ع)، امام حسن(ع)، امام حسين(ع) و نه امام از فرزندان امام حسين(ع) تا حضرت مهدي(عج) از موهبت عصمت بهره مندند. آنان الگوهاي شايسته و انسان هاي کاملي هستند که از گفتار و کردار آنان مي بايست اسلام را شناخت. اسلام را مي بايست از دريچة سنت آنان نگريست و تفسير صحيح از اسلام و احکام و قواعد و اعتقادات اسلام، از طريق آنان درست است و هر تفسيري که آنان ارائه نمودند، صحيح بوده و بايد آن را پذيرفت. بر اين اساس شيعه به مرجعيت ديني امامان خود معتقد است و اهل سنت آن را قبول ندارد. طبيعي است آناني که حجيّت سخنان امامان(ع) را قبول ندارند، در شناخت اسلام (هم در بعد جهان بيني و هم در بعد ايدئولوژي) با شيعيان تفاوت داشته باشند. از اعتقاد و عدم اعتقاد به امامت و پيشوايي اهل بيت در امور دين، در ميان مسلمانان در حوزه هاي فردي و اجتماعي مسلمانان نمودهاي فراواني دارد که به روشني در حوزة فرهنگي شيعه و سني خود را نشان مي دهد. بر اساس اعتقاد بسياري از اهل سنت به عدالت و تنزيه صحابه، آنان بدون اين که دربارة يکايک صحابه تحقيق کنند، تمامي روايات صحابه را مي پذيرند، اين رويکرد موجب مي شود رواياتي را که از ديدگاه شيعيان فاقد اعتبار و حجيّت است، بپذيرند و به آن عمل کند. پذيرش بي چون و چراي روايات صحابه که ريشه در اعتقاد به تنزيه و عدالت صحابه دارد، موجب پيدايش تفاوت ها و اختلافات در حوزة فرهنگي مسلمانان بين دو شاخة شيعه و سني مي گردد. در موضوع امامت و مفهوم آن نيز اختلاف اساسي ميان شيعه و اهل سنت وجود دارد.اهل سنت امامت را به عنوان رهبري اجتماع قبول دارند، ولي امامت به معناي مرجعيت ديني و به معني ولايت را نمي پذيرند. اهل تسنن براي هيچ کس حتي براي ابوبکر و عمر و عثمان چنين منصبي را قائل نيستند، از اين رو عصمت را در امام و خليفه لازم نمي دانند، ولي شيعه امامان خود را معصوم از خطا مي دانند. از اين رو استاد مطهري(ره) اختلاف سني و شيعه را در بحث امامت ريشه اي مي داند و مي گويد: «آن چيزي که شيعه به نام امامت معتقد است، غير از آن چيزي است که آن ها به نام امامت معتقدند. آن چه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، يک شأن دنيايي امامت معتقدند. امام همان حاکم ميان مسلمين، فردي از افرادي مسلمين که بايد او را براي حکومت انتخاب کنند. آن ها بيش از حکومت بالا نرفتند، ولي امامت در شيعه مسئله اي است مقارن نبوت و بلکه از بعضي از درجات نبوت بالاتر است». بر اين اساس امامت از نظر شيعه جزء اصول دين است، ولي نزد اهل سنت از فروع دين محسوب مي شود، زيرا امامت از منظر اهل سنت در حد رهبري سياسي مسلمانان بعد از پيامبر است. در اين صورت يک مسئلة فرعي مثل نماز خواهد بود، اما امامت در شيعه مفهومي است نظير نبوت. در حقيقت ولايت ادامه نبوت است. اين از رو بايد در کنار نبوت به عنوان يکي از اصول دين مطرح گردد. اختلاف اصلي ديگر در منابع استنباط احکام اسلامي است. اهل سنت در کنار کتاب و سنت و اجماع، اجتهاد صحابه را نيز به عنوان يکي از منابع اصلي شناخت و تعيين احکام بر شمردهاند که منظور از اجتهاد، عمل به رأي است. نزد شيعه و اهل بيت، قرآن و سنت دو منبع اساسي براي احکام الهي است و قياس و عمل به رأي و اجتهاد جايگاهي ندارد. اختلافات کم کم از هنگام رحلت پيامبر به بعد شکل گرفت. اولين اختلاف در مسئله ولايت و خلافت بعد از پيامبر(ص) بود که ريشة بسياري از اختلافات در اين مسئله قرار دارد. برخي از اختلافات در فروع و احکام ديني در زمان چند خليفة اوّل پديد آمد، مانند نماز «تراويح» که در شب هاي ماه رمضان نمازهاي مستحبي را اهل سنت به جماعت مي خوانند. اين از سنت عمر برخاسته است وبه عنوان اجتهاد عمر به رسميت شناخته شد.اين مسئله در زمان امام علي(ع) وجود داشت. حضرت به مبارزه با اين عمل بدعت آلود پرداخت، ولي مردم آن را نپذيرفتند. کوتاه سخن اين که اختلافات بعد از پيامبر(ص) تدريجاً در بستر زمان شکل گرفته است. و در آغاز وجود نداشت. البته اختلافات ديگري نيز در مسائل جزئي و امور عبادي وجود دارد، مانند نحوه وضو گرفتن، نحوه نماز خواندن که همه به همان مباني بر مي گردد که توضيح داده شد. به جهت رعايت اختصار از ذکر يکايک اختلافات خودداري مي کنيم. مي توانيد در اين باره به کتاب نشانه هاي دو مکتب اثر سيد مرتضي عسگري مراجعه نماييد. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید