باسلام خدمت شما پرسشگر محترم اولا:قاتل ائمه و ديگران همه اختيار و اراده داشته اند مي توانسته اند انجام بدهند و مي توانند انجام ندهند ثانيا: علم امام و پيامبر : پيامبر وامام علاوه بر علم عادى که براى نوع بشر قابل تحصيل است، از علم لدنى و خدادادى (علم غيب) نيز بهرهمند است. امام عليهالسلام به حسب بزرگي رتبه وجودىاش با لطف و اذن الهى به سرچشمه علم الهى متصل مىشود و از حقايق حوادث عالم همان گونه که در متن واقع هستند، آگاه مىشود؛ يعنى علم غيب امام، از سنخ علم الهى و متصل به منبع علم الهى است و همان گونه که در علم الهى بيان شد، اين علم، علم به واقع عينى است و معنى ندارد که منشأ تغيير د رحوادث عالم باشد. براساس علم غيب، حقايق حوادث عالم از جمله افعال اختيارى خود امام، همراه با علت تامهاش که علم عادى و اراده از اجزاى اين علت است، نزد امام و پيامبرحاضر است و اين حضور، حضور بى واسطه عين معلوم و واقع عينى نزد امام است. بر اين اساس، امام حقيقت افعال اختيارى خود را، مانند خوردن ميوه مسموم يا ضربت خوردن به دنبال حرکت به مسجد کوفه، از منظرى بالاتر که همان منظر علم الهى است، مىنگرد. به همين جهت از آن جا که علم غيب امام، همانند علم الهى، تأثيرى در حوادث عالم ندارد ـ چون به معناى حضور عين وقايع نزد عالم است ـ امام عليهالسلام عکسالعملى نشان نمىدهد و براساس علم عادى بشرى خود عمل مىکند و نيز به همين علت، اين علم براى امام تکليفآور نيست؛ چون علمى موجب تکليف است که مکلف بتواند براساس آن علم، منشأ تغيير و تأثير باشد.علاوه بر اين، وقتى امام با لطف و اذن الهى به مرتبه اعلاى کمال و علو وجودى مىرسد و با منبع علم الهى تماس پيدا مىکند، در اوج مقام فنا در ذات الهى است. او در اين مقام خود نمىبيند و خود نمىپسندد و فقط خدا را مىبيند و تنها مشيت الهى را مىپسندد. خواستهاى غير از خواست و مشيت الهى ندارد و در اين مقام، وقتى اراده و مشيت الهى را ـ براساس نظام علت و معلولى و قضا و قدر ـ در تحقق حوادث و پديدههاى هستى، به دنبال علت تامهشان مىيابد، خواستهاى برخلاف آن ندارد؛ پسندد، آن چه را جانان پسندد. به همين جهت، تلاش براى تغيير اين حوادث ـ از جمله شهادت خود، با قطع نظر از اين که تأثيرى ندارد ـ با مقام فنا و رضا و حب لقاء الله نيز سازگار نيست.لذا علم غيب امام به نحوه شهادت خود، از سنخ علم الهى است که تأثيرى در حوادث عالم نداردبا توضيحات بالا معلوم شد که بنا بر نظر تحقيق، سنخ علم ائمه ـ عليهمالسلام ـ به آينده، از سنخ علوم عادى ما نيست و بنابراين اقدام به امورى که منجر به شهادت آنان مىشود، خود را در هلاکت انداختن نيست؛ اضافه بر اين که درجات و کمالاتى براى ائمه ـ عليهمالسلام ـ مقدر شده بود که راه رسيدن آن، از طريق تحمل همين بلاها و مصائب مىباشد. موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید