طرفداران آزادى گستردة جنسى به چند مطلب معتقدند: 1. ارضاى انواع غرايز، موجب سعادت آدمى است و تمامى بيمارىها و آشفتگىهاى روانى، ناشى از عدم ارضاى آنها است براى مثال فرويد، روانشناس و روانکاو مشهور اطريشى، با تکيه بر روان ناخود آگاه آدمى، معتقد است همه بيمارىهاى روانى، در نتيجه واپس زدن و سرکوب غريزه جنسى است و حتى عشق مادرى و محبت فرزندى و برادرى، رفاقت و دوستى و احساسات مذهبى و هنرى، همه برخاسته از غريزة جنسى است.(2) 2. ايجاد هر گونه منع و محدوديت در مقابل غريزة جنسى، موجب شعله ورتر شدن آن و حرص بيشتر انسان نسبت به آن مىگردد. 3. بهرهورى از غريزة جنسى، بايد از هر گونه قيد و بندى آزاد باشد و لذا بايد با رفع هر گونه مانع وايجاد کمونيسم جنسى، با تحريک و ترويج غريزة جنسى، مانع بيمارىهاى روانى و حرص ورزى مردم در اين زمينه شد. اما در مقام بررسى و نقد اين ادعاها، گفتنى است: درست است که سرکوب و ايجاد محدوديتهاى شديدى که موجب عدم بهرهورى کافى از غريزة جنسى شود، مىتواند موجب بروز برخى آشفتگىها و امراض روانى شود اما اين ادعا که همه بيمارهاى روانى ناشى از اين امر است، دليلى ندارد بلکه وجود گستردة آشفتگىها و بيمارىهاى جسمانى در افرادى که در ارضاى غريزه جنسى خود محدويتى ندارند، دليلى بر بطلان آن است. از طرفى، اسلام به هيچ روى با سرکوبى غريزه جنسى موافق نيست بلکه آن را ضد ارزش مىداند. انسان به دليل فطرت کمال جويى مطلق خود، ظرفيت تنوعطلبى و سيرى ناپذيرى دارد که لذتجويى انسان، يکى از مصاديق آن است. اگر اين ميل درونى انسان به سوى غرايز مختلف از جمله غريزة جنسى هدايت شود، هرگز از برخوردارى و بهره ورى جنسى احساس سيرى و بىنيازى نخواهد کرد و اين امر عواقب بسيار زشت و خطرناکى از جمله انحراف جنسى و تجاوز را در پى دارد. به همين جهت با آموزش و تبيين منطقى محدويتهاى لازم، بايد اين حساسيتها و حرص و ولع انسان را از بين برد. تا اينجا روشن شد که اسلام نه با رهبانيت و سرکوب غريزه جنسى موافق است و نه با آزادى گسترده و بهرهورى لجام گسيخته و ليبراليسم جنسى. سياست راهبردى اسلام نسبت به غريزه جنسى، بهرهورى هدايت يافته و مهار شده است. بنابراين، اسلام در اين مورد همانند بسيارى از موارد ديگر آدمى را به اعتدال و ميانه روى در استفاده از غريزه جنسى فرا مىخواند و افراط و تفريط در بهرهورى از غريزة جنسى را نشانة جهالت و نادانى انسان مىداند. اما تدابير عملى اسلام در بهره ورى حکيمانه از غريزه جنسى را مىتوان در دو دسته جاى داد: 1. تدابير هدايتگرانه شاخصترين اين تدابير، سه چيز است: تقديس ازدواج دائم، تجويز تعدد زوجات و تجويز ازدواج موقت. از جمله تعاليم انکارناپذير اسلام که همواره شيعه بر آن اصرار ورزيده مشروعيت ازدواج موقت است يعنى، اسلام براى ارضاى غريزه جنسى، تنها به الگوى ازدواج دائم اکتفا نکرده است بلکه هر گاه فردى نتواند به هر دليلى از جمله هزينههاى مالى، وضعيت شغلى و تحصيلى و از همسر دائم برخوردار گردد، اسلام الگوى ديگرى از بهرهورى جنسى را با عنوان «ازدواج موقت» پيشنهاد و تجويز کرده است. بدين ترتيب، از بروز بسيارى انحرافات جنسى پيشگيرى مىکند. بنابراين در مشروعيت ازدواج موقت حرفى نيست اما در مقبوليت آن به دليل ذهنيتهاى بدى که در جامعه وجود دارد و نيز به دليل سوء استفاده برخى احتياج به کار فرهنگى زيادى هست تا هم آن ذهنيتهاى بد از بين برود و هم جلوى سوء استفاده عدهاى گرفته شود. بنابراين مخالفت با قانونى شدن ازدواج موقت، عين جهالت و بىخبرى است. 2. دستورهاى بازدارنده شامل مجموعهاى از احکام فقهى و اخلاقى درباره روابط زن و مرد، و پيشبينى برخى مجازاتها در اين باره است. در مورد شرايط کنونى جامعه وچگونگى کنترل اين غريزه گفتنى است: هر چند مسائل اقتصادى در ايجاد اين شرايط نقش دارد اما بخش مهمى از مشکلات، فرهنگى و ناشى از بىتوجهى به دستورهاى اسلام است. در وضعيت کنونى، به نظر ما توجه به امور زير تا حدى کار ساز است: الف. جلوگيرى از خيالات و انديشههاى باطل جنسى و منحرف کردن آنها با مطالعه روزنامه، کتاب، مجله و گفتن ذکر و کارهايى از اين دست. ب. ايجاد حريمهاى خاص ميان افراد نامحرم بارزترين تدابير اسلام در اين باره بدين قرار است: 1. منع نگاه شهوتانگيز به نامحرم 2. وجوب پوشش و عدم تجمل و خودنمايى 3. منع تماسهاى فيزيکى با نامحرم 4. عدم گفتوگوى شهوتانگيز با نامحرم 5. پرهيز از استعمال بوهاى خوش براى نامحرم 6. خلوت نکردن با نامحرم. ج. گوش نکردن به موسيقىهاى تحريک کننده جنسى چرا که اين گونه موسيقىها موجب ميل و اشتهاى سيرى ناپذير و نامعقول غريزه جنسى و در واقع ايجاد نوعى جنون جنسى مىشود. د. توصيه به عفت و حياى جنسى چرا که نقش عفت و حيا در پيشگيرى از گناه و انحراف جنسى بسيار کار آمد است. ه. ازدواج دائم به تأخير انداختن ازدواج براى کسانى که آماده ازدواج هستند، باعث به وجود آمدن مشکلاتى براى خود آنها و نيز جامعه مىشود. پس گاهى ازدواج کردن براى افراد، واجب و ضرورى مىشود و آن زمانى است که آنها قادر به حفظ دل و ديده خود از گناه نباشند. پرهيز از تشريفات دست و پاگير، ازدواج را آسان مىکند و نيز به آنان اميد مىدهد که مسئله فقر را مطرح نکنند زيرا با اتخاذ شيوه صحيح و منطقى در زندگى، اين مشکل به راحتى قابل حل است. بنابراين، در مرحله اول، توصيه به ازدواج ساده و بدون تشريفات است. در مرحله دوم، کسى که امکانات ازدواج براى او فراهم نيست، مىتواند با انتخاب همسر و اجراى صيغه عقد، ازدواج را به تأخير بيندازد و مدتى را به صورت نامزد باقى بماند، و در مرحله سوم، در صورت نبود امکانات ازدواج، دستور قرآن عفاف و عفت نفس است: مىفرمايد: « وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِکاحًا حَتّى يُغْنِيَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ» «و کسانى که امکانى براى ازدواج نمىيابند، بايد پاکدامنى پيشه کنند تا خداوند از فضل خود، آنها را بىنياز گرداند». بنابراين، براى حل مشکل ازدواج، بايد هم مشکلات فرهنگى و هم مشکلات اقتصادى از قبيل مشکل مسکن، اشتغال و را حل کرد و اين هم نياز به جهاد و برنامهريزى همه جانبة دراز مدت و کوتاه مدت دارد.
نظر خودتان را ارسال کنید