تفاخر از ريشه «ف-خ-ر” به معناي فخر فروختن، خود بزرگ بيني، به خويش باليدن، خود ستايي کردن به صفات(خصال)،[?] مباهات کردن به مکارم و مناقبي چون اصل و نسب و غير آن [?] [?] [?]، ادعاي عظمت و بزرگي و شرافت در امور ذاتي يا خارج از ذات است. [?] [?] برخي تفاخر را مخصوص مباهات به امور بيرون از ذات انسان از قبيل مال، جاه و اولاد دانستهاند. [?] [?] [?] تَفاخَرَ القومُ يعني جمعيت بر يکديگر فخرفروختند.[??] اين کلمه در اصل به معناي بزرگي است، چنانکه به درخت خرماي تناور، نخله فخور گفتهاند. [??] [??] و فخور، کسي است که مناقب و خوبيهاي خود را براي خود نمايي برميشمرد. [??] اگر نيت ما از بيان اعمال خيري که انجام داده ايم اين باشد که خودمان را نزد ديگران بزرگ کنيم، البته اين فخرفروشي و تفاخر مذموم است، اما اگر نيت و مقصود ما از بيان اين مسائل تشويق ديگران به اين کارهاي خير است و يا تذکر غيرمستقيم به کسي که احساس مي کنيم در اين مسائل سهل انگار است، مذموم و ناپسند نيست. پي نوشت ها: ?.لسان العرب، ج?، ص??، «فخر». ?.تاج العروس، ج?، ص???. ?.مجمع البحرين، ج?، ص???-???. ?.المصباح، ص???، «فخر». ?.النهايه، ج?، ص???. ?.التحقيق، ج?، ص??، «فخر». ?.مفردات، ص???. ?.بصائر ذوي التمييز، ج?، ص???. ?.عمدة الحفاظ، ج?، ص???، «فخر» ??.مجمع البحرين، ج?، ص???-???. ??.الصحاح، ج?، ص???. ??.لسانالعرب، ج??، ص???، «فخر» ??.التبيان، ج?، ص???.
نظر خودتان را ارسال کنید