باسلام خدمت شما پرسشگر محترم هر شيعهاي در پاسخ اين سوال به صورت طبيعي بايد جوابش اين باشد که بله ظهور نزديک است، اين از آموزههاي شيعي است، از آموزه هاي مذهب پر مغز شيعه است انهم يرونه بعيدا و نراه قريبا ، اساسا به ما گفتند اگر مي خواهيد منتظر واقعي باشيد بايد نسبت به نزديکي ظهور همواره اميدوار باشيد. حوادث منطقه و کشورهاي مسلمان بر عليه استعمارگران و ظالمان ان شاء الله مقدمه ايي براي فراهم شدن مقدمات ظهور است و همانطور که مي دانيد اين حوادث از علائم غير حتمي ظهور است. اما نسبت به زمان ظهور امام زمان (عج) هيچ کس نمي تواند زمان مشخص و معيني را اعلام کند، زيرا غير از خداوند هيچ کس نسبت به آن آگاهي ندارد. آنچه در برخي از روايات درباره زمان ظهور امام زمان(ع) آمده است، نشانهها و علايمي است که بر اساس آنها برخي از علما و صاحب نظران اظهار نظرهايي نسبت به نزديک بودن و يا نزديک نبودن زمان ظهور کردهاند. . برخى بر اين باورند که بسيارى از علايم ظهور اتفاق افتاده و تنها علايم حتمى ظهور باقى مانده است؛ از طرفى، سخن از واقع شدن بعضى از نشانهها و تطبيق آنها با حوادث خارجى، دشوار است. بعضى از نشانهها نيز طورى است که مىتواند معناى ديگرى - غير از معناى ظاهرى - داشته باشد؛ مانند طلوع خورشيد از مغرب که شايد کنايه به ظهور از مکه باشد. چنان که امام على«ع» فرمود: «و هو الشمس الطالعة من مغربها» ؛ (بحارالانوار، ح 52، ح 26) با اين حال بعضى از علايم و نشانههاى ظهور محقق شده است( ر.ک: محمد صدر، تاريخ غيبت کبرى) و اين مىتواند نويدى از نزديک شدن ظهور باشد البته بايد دانست قيام امام وابسته به تحقق علايم نيست، بلکه وقوع آنها خبر از نزديک ظهور مىدهد. پس به استثناى برخى از علايم (نشانههاى حتمى)، هيچ يک دلالت ندارند که ميزان نزديکى آن حوادث با ظهور چه قدر است؟ براى مثال ممکن است پديدهاى قرنها قبل از قيام رخ دهد و پديدهاى در بيست يا سى سال قبل از ظهور رخ نمايد. بنابراين انتظار ظهور با ديدن اين حوادث نبايد به نحو عجولانه باشد، يعنى فکر کنيم با پيدايش فلان حادثه حتماً تا چند روز يا هفته ديگر قيام شروع خواهد شد، بلکه اين مسائل، بيدارى را در ما به وجود مىآورد که يک گام به آن وعده بزرگ الهى نزديک شدهايم و بايد خود را بيش از پيش در مسير اين نهضت جهانى، آماده کنيم. ظهور حضرت مهدى(عج)، منوط به اذن الهى است و اذن الهى زمانى است که شرايط و زمينههاى ظهور فراهم باشد. در اين رابطه توجه به چند نکته بايسته است: يکم. عدهاى با توجه به اوضاع و شرايط فعلى حاکم بر جهان به اين باور رسيدهاند که دورهاى که ما در آن زندگى مىکنيم همان دوره آخرالزمان است که در روايات به آن اشاره شده است؛ زيرا براى آخرالزمان نشانههايى گفته شده که اين نشانهها در دوره زمانى ما به وقوع پيوسته است پس زمان کنونى آخرالزمان است و ظهور نيز در اين دوران محقق مىشود. به علاوه با وجود انقلاب اسلامى ايران و انقلاب ساير کشورها و زنده شدن نام و ياد امام زمان(عج)، آمادگى و اقبال مردم براى پذيرش ايشان بيشتر شده و اميد به ظهور زيادتر گشته است. دوم. برخى از علما معتقدند: همان گونه که غيبت دو مرحلهاى بود و غيبت صغرى براى ايجاد آمادگى مردم براى ورود به غيبت کبرى لازم بود، ظهور نيز ممکن است دو مرحلهاى باشد و با ظهور صغرى که در انقلاب اسلامى ايران تجلى يافته است، مردم با حقيقت قيام امام زمان آشنايى بيشترى پيدا کردهاند و براى ظهور اصلى و قيام جهانى حضرت آماده مىشوند. سوم. حرکت عمومى کشورها و جوامع به سمت وحدت و همگرايى و به عبارت ديگر توجه به تشکيلات بين المللى و اتحاديههاى منطقهاى و فاصله گرفتن از جزءگرايى، ملتها را به اين نتيجه رسانده که براى آيندهاى بهتر، بايد مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهکدهاى کوچک دانست. اين رويداد، آمادگى مردم براى براى پذيرش يک حاکميت فراگير، بيشتر کرده است. البته استکبار جهانى تئورى دهکده جهانى را در جهت حفظ منافع خود و تک قطبى شدن جهان پىگيرى مىکند اما چه بسا اراده الهى به دست دشمنان خدا نيز انجام گيرد. چهارم. اجحاف و تجاوز بيش از حد و روز افزون دولتهاى استکبارى به کشورهاى فقير به شکلهاى گوناگون از يک سو و لجام گسيختگى فرهنگى و فکرى و علمى؛ مانند بحران هويت، بحران مشروعيت، بحران مدنيت از سوى ديگر، باعث هرج و مرج در زندگى بشر شده است. اين گونه مسائل و مباحث اين واقعيت را اثبات مىکند که آينده روشن فقط در سايه حاکميت فردى آسمانى است که احتمالاً ظهورش نزديک است. پنجم. گاهىخبرهايى مبتنى بر نزديکى ظهور به برخى از شخصيتهاى نسبت داده مىشود که نياز به تامل و بررسى دارد. بايد دانست که امر مشخص نمودن زمان ظهور، فقط در اختيار خداوند است و هيچ کس نمىتواند براى آن زمانى معيّن کند،اما بيان بعضي از بشارتها به عنوان شاهد وقرينه اي بر نزديک بودن ظهور اشکالي ندارد و مي تواند اميد آفرين باشد. پنجم.احاديث اهلبيتعليهم السلام علايم ظهور را به دو قسم تقسيم کردهاند: يکى از آنها علايم حتمى است که به هيچ قيد و شرطى مشروط نيست و قبل از ظهور بايد واقع شود. قسم دوم؛ يعنى، علايم غيرحتمى، حوادثى است که به طور مطلق و حتم از نشانههاى ظهور نيست؛ بلکه مشروط به شرطى است که اگر آن شرط تحقق يابد، مشروط نيز محقق مىشود.بسياري از علايم ظهور جزء اين دسته هستند. و... موفق و پيروز باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید