سلام وقت بخير حد ارتباط با نامحرم اين است که ما با هم داد و ستد عاطفي نکنيم. يعني به دنبال صيد کردن دل يکديگر نباشيم. اين يکي از راه هايي است که به نظر دور است اما خيلي نزديک است. به قول قرآن: همه ي آدم ها نسبت به خود، خودآگاهي دارند ولي مدام توجيه مي کنند.[?] بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ (القيامة/??) بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است. وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ (القيامة/??) هر چند (در ظاهر) براي خود عذرهايي بتراشد! مي گويند ما در محيط هاي مجازي يکديگر را نمي بينيم. پس مي توانيم هر حرفي را راحت بزنيم. اما از آنها سوال مي کنيم که وقتي شما در اين فضاهاي نت نظر مي گذاريد و با يکديگر گفتگو مي کنيد، آيا اين داد و ستد عاطفي رخ مي دهد يا خير؟ وقتي که شما از انواع تصاوير و کلمات و روش هايي که در محيط هاي ديجيتال است استفاده مي کنيد براي اينکه احساس و حالات فکري و روحي خود را به طرف مقابل منتقل کنيد در او هيچ حسي را ايجاد نمي کنيد؟ در حقيقت قبل از اينکه شما با فکر او ارتباط برقرار کنيد در دل و احساس او جا باز کرده ايد. اين جا باز کردن در احساس و دل فرد نامحرم همان حريم حرامي است که شما وارد شده ايد. من اجازه ي داد و ستد عاطفي به اين عنوان که دل کسي را از آن خود بکنم ندارم. قطعاً من بايد براي يک ارتباط سالم حرکت کنم، ارتباطي که فرصت فکر، انديشه و عمل صالح و کارهاي خوب و زيبا را بدهد. ظاهراً گاهي اوقات ما وارد فضاهاي مجازي مي شويم و گفتگو هاي علمي و اعتقادي مي کنيم. اما اين فضاها ايجاد اعتياد مي کند. يعني فرد مدام به دنبال اين است که وارد آن شده با افراد مختلف گفتگو کند ونظرات آنها را داشته باشد. به اين گفتگو کردن ها به عنوان يک رفتار ويژه ي روشنفکرانه و عالمانه نگاه مي کند. اين نقابي است که هوس بر روي رفتارهاي ما مي زند. اگر قصد ازدواج باشد بايد ما آن را صريح کنيم. اما فضاي وب فضاي مناسبي براي ازدواج نيست. به اين خاطر که ما در فضاي مجازي، شخصيت مجازي داريم! از کجا من بدانم که اين کسي که خود را به عنوان يک خانم معرفي مي کند واقعاً يک خانم است و از کجا مشخص است که آقا نيست؟ از کجا معلوم که سن و ويژگي هاي واقعي خود را منتقل کند؟ خيلي اوقات براي اينکه افراد جواب اين سوال ها را پيدا کنند با يکديگر در بيرون قرار مي گذارند. در اين قرار شما از کجا مي دانيد که اين فرد همان کسي است که در فضاي مجازي به شما پاسخ داده؟ شايد آن پاسخ ها را خوانده و به سر اين قرار آمده است. متأسفانه الان ما در فضاي ديجيتال دچار آسيب هاي جدي هستيم. اصلاً اقتضاي فضاي ديجيتال شخصيت مجازي است. وقتي که ما با انسان ها در دنياي واقعي مواجه هستيم بسياري از ويژگي هاي شخصيتي آنها را نمي شناسيم. در فضاي ديجيتال که اصلاً قابليت شناخت وجود ندارد. در ارتباط با نامحرم قرار است که ما حريم دل و خيال يکديگر را اشغال نکنيم. من حق ندارم که دل و فکر کسي را مشغول خود بکنم. و در دل و فکر او براي خود يک جاي ويژه و ممتاز از بقيه باز کنم . آيا صحبتهايي که رد و بدل ميشود، تصاويري که ديده ميشود، واکنشهايي که صورت ميگيرد و خلاصه هر عمل و عکسالعملي که دو جنس مخالف در اينترنت به صورت زنده يا جز آن در قبال هم انجام ميدهند، قانونحجاب اسلام نبايد روشي براي آن پيشنهاد دهد؟ آنچه مسلم است اين است که علاوه بر رعايت حدود شرعي وجه و کفين در ارتباطات تصويري، بايد نگاهي هم به حالات فردي خودمان در رفتار مجازيمان داشته باشيم. يکي از معاني توجه به حال فردي اين است که خودمان را با خودمان مقايسه کنيم. خود مجازي و رابطهها و رفتارهاي مجازيمان را با حدودي که در دنياي واقعي براي ارتباطاتمان قائليم بسنجيم و سعي کنيم اختلاف اين حدود را به حداقل برسانيم. يعني سعي کنيم رفتار واقعيمان را ملاک قرار دهيم و رفتار مجازيمان بازتر از رفتاري که با محيط پيرامون خود داريم نباشد. اگر در دنياي واقعي تا به حال با هيچ نامحرمي همکلام نشدهايم ، چت با نامحرم در اينترنت براي شخص خودمان يک نوع هنجارشکني به حساب ميآيد. اگر در زندگي دوست نداريم کسي عکس هر چند با حجابمان را نداشته باشد، با گذاشتن تصويرمان در پروفايل، برخلاف عرف خودمان عمل کردهايم و اين عمل ممکن است به لغزشهاي عملي منجر شود. درست است که کلا در اينترنت رفتارها بازتر شدهاست؛ اما بد نيست هر از گاهي رفتارهاي مجازيمان را با برخوردهايمان در دنياي حقيقي محک بزنيم و ببينيم چقدر غرق اين مجازي صفر و يک شدهايم؟ چقدر بر ارزشهايي که به آنها معتقديم پافشاري ميکنيم و چقدر تابع شرايط محيطي هستيم؟ آيا آنچه به دست ميآوريم ارزشمندتر است يا آنچه از دست ميدهيم؟ هيچ وقت به خودمون خيلي مطمئن نباشيم که: ما؟ اصلا! ابدا... آيا آنچه به دست ميآوريم ارزشمندتر است يا آنچه از دست ميدهيم؟ هيچ وقت به خودمون خيلي مطمئن نباشيم که: ما؟ اصلا! ابدا...!! امکان نداره! شيطان قوي هست و در کمين، قرار هم نيست فقط سراغ انسان هاي ضعيف النفس بره، بلکه قسم ياد کرده تا جايي که مي تونه در زمان ها و مکان هاي مختلف، از هر سو و با هر وسيله اي انسان رو وسوسه کنه تا از مسير حق منحرف بشه. اين وسوسه هاي شيطاني گاهي اينقدر خفيف و ناپيداست که حتي زرنگ ترين و عابدترين انسان ها نيز ممکنه متوجه نباشند. پس بايد به خدا پناه برد و در مسائل شبهه ناک حتي الامکان مسير مطمئن را در پيش گرفت. اما چرا اينقدر در مورد اين مسائل سفارش شده است؟ شايد علت اين باشه که يکي از غرايز قوي در انسان شهوات جنسي است که اگر طغيان و سرکشي کند، کنترل آن ناممکن يا مشکل خواهد بود. بروز و ظهور و غلبه غريزه ي شهواني هم در انسان به صورت پلکاني و تدريجي هست، و به تعبير قرآن کريم شيطان از طريق سياست گام به گام به هدف خودش ميرسه. وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ - بقره، ??? بررسي و ريشه يابي بسياري از گناهان و جنايات که هر روز در جوامع مختلف رخ مي دهد نيز نشان دهنده همين موضوع است که از مسائل ناچيز و عادي آغاز شده اند. هميشه پيش گيري راحت تر از درمان است. شوخي با جنس مخالف هم (اگر چه رکيک نباشد) شکي نيست زمينه را براي انحراف و تسلط شيطان فراهم مي کند. به همين جهات اسلام در مبارزه با انحراف از زمينه هاي آن نيز جلوگيري به عمل آورد، مثلاً مردها را از نشستن در جاي زن قبل از سرد شدن، نهي نمود. و يا به زن ها دستور داده در برخورد با نامحرم نرمي و ملاطفت نشان ندهند. نتيجه اين که بهتر است از شوخي با نامحرم اگر چه رکيک هم نباشد اجتناب کرد.
نظر خودتان را ارسال کنید