با سلام خدمت شما پرسشگر محترم براي پاک بودن چشم، بايد تمرين و ممارست کنيد و سعي کنيد آيات و رواياتي که در اين مورد هست زا نيز مطالعه بفرمائيد در مکتب انسان ساز اسلام، پاکدامني از ارزش هاي والاي انساني به حساب مي آيد و در مقابل، بي عفّتي و بي بندوباري جنسي محکوم شده است. اسلام نخست با راهنمايي و هدايت،مسائل جنسي و شهواني را کنترل و تعديل مي کند، مسلمانان را به عفاف و پاکدامني فرا مي خواند، سپس با تدابير حکمت آميز و اصولي زمينه هاي انحراف را از ميان بر مي دارد. هم به پيروان خويش دستور مي دهد، بي عفتي نکنند و هم از آنان مي خواهد که اسباب لغزش و گناه ديگران را فراهم نسازند. چشم چراني، اولين قدم انحراف گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسي «چشم چراني» و نگاه به نامحرم است. نگاههاي آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه و انحراف مبتلا مي کند. حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «اَلنَّظرَهُ بَعْدَ النًّظرَهِ تَزرِعُ في الْقَلبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفي بِها لِصاحِبِها فِتْنَه»[1] چشم چراني، تخم شهوت را در دل مي کارد و چنين کاري براي نگاه کننده کافي است که منشأ فتنه گردد. نگاه کردن به ناموس ديگران،خواست شيطان است. چشمي که تيرهاي آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب مي کند، محل کمين شيطان است.شيطان از کمان چشم هاي او ناموس ديگران را نشانه مي گيرد. پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبليسَ...»[2] نگاه (به نامحرم) تيز زهرآلودي از تيرهاي شيطاني است.... اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ فرمود: «الْعُيونُ مَصائِدُ الشَّيطانَ»[3] چشمها، کيمنگاه هاي شيطان است. پس بايد مراقب چشمان خويش باشيم، تا شيطان از آن براي تخريب ايمان ما و ناموس مردم استفاده نکند. سفارش قرآن به چشم پوشي از نامحرم امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمود: جواني از انصار، در مدينه با زني برخورد کرد. در آن زمان، مقنعه زن ها تا پشت گوششان را مي پوشاند (گوشها، گردن و صورت حجاب نداشت) جوان به آن زن خيره شد و چشم از او بر نداشت تا عبور کرد. همين طور که با نگاه به پشت سرش آن زن را تعقيب مي کرد، وارد کوچه تنگي شد در اين هنگام صورتش به استخواني که از ديوار بيرون زده بود برخورد و شکافت. وقتي آن زن رفت، جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جاري است. با خود گفت: به خدا سوگند! نزد رسول خدا مي روم و اين ماجرا را با او در ميان مي گذارم. جوان نزد پيامبر رفت. حضرت پرسيد اين چه وضعي است؟ او جريان را نقل کرد.در اين هنگام جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد؛[4] قُل لِلمؤمِنينَ يغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ يَحفَظُوا فُرٌجَهُمْ ذلِکَ اَزْکي لَهٌم اِنًَّ اللهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعونَ»[5] به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند،اين براي آنها پاکيزه تر است و خدا به آنچه مي کنند، آگاه است. و پس از آن فرمود: «وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ يَغْضُضنَمِنْ اَبْصارِهنَّ وَ يَحفَظنَ فُروجَهُنًّ...»[6] به زنان با ايمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند. پس خواست قرآن رعايت عفت عمومي براي زن و مرد است و اين کار ضروري و واجب شمرده شده است: نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتياط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نيز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است.»[7] ارزش چشمان پاک هر يک از اعضاي بدن مؤمن نسبت به عبادت پروردگار متعال وظيفه خاصي بر عهده دارد که اگر بدان وظيفه عمل کرد، ارزشمند است. حضرت علي ـ عليه السلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود: «لَيْسَ فِي الْبَدَنِ شَيءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَيْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ عَزَّ وَجَل»[8] ش:9658 2622 م چيزي در بدن کم سپاستر از چشم نيست، خواسته اش را ندهيد که شما را از ياد خدا باز مي دارد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ چشمان با ارزش را اين گونه توصيف مي کند: «کُلُّ عَيْنٍ باکِيَهٌ يَومَ القِيامَهِ اِلّا ثَلاًًثَهُ اَعيُنٍ: عَيْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشيَهِ اللهِ وَ عَيْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَيْنٌ باتَت ساهِرَه في سبيلِ الله»[9] همه چشمها روز قيامت گريانند جز سه چشم: چشمي که از ترس خدا بگريد، چشمي که از نامحرم فرونهاده شود، چشمي که در راه خدا (و پاسداري از کيان اسلام) شب زنده دار باشد. چشمي که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زير مي گردد: 1 . ديدن شگفتيها: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ»[10] چشمهايتان را (از نامحرم) بپوشانيد تا عجايب و شگفتيها را ببينيد. 2 . راحتي قلب: امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: «مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ»[11] آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است. 3 . نيک خويي:همچنين آن حضرت فرمود: «مَن غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ»[12] کسي که نگهاههايش کنترل شود، صفاتش نيکو گردد. 4 . پاداش الهي: امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «مَنْ نَظَرَ اِلي امْرأَهٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِليَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ يَرْتَدَّ اِلَيْهِ بَصَرُهُ حَتّي يُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العينِِ»[13] هر کسي زني را ببيند و (بلافاصله) ديده اش را به آسمان بدوزد يا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر خداوند حوريان بهشتي را به عقد او در آورد. 5 . چشيدن شيريني ايمان: پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْليسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ايماناً يَجِد حَلاوَتَهُ في قَلْبِهِِ»[14] نگاه (به نامحرم) تير زهرآلودي از تيرهاي شيطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ايماني به او عطا کند که شيريني اش را در دل خويش احساس کند. قرآن و زيباترين داستان قرآن کريم براي عبرت و راهنمايي مردم، داستانهاي گوناگوني را نقل کرده که ميان همه آنها از داستان حضرت يوسف ـ عليه السلام ـ به عنوان «احسن القصص» يا زيباترين داستان ياد شده است. در اين داستان حضرت يوسف از زشت ترين عمل که «خيانت به ناموس ديگران»است پرهيز کرده، با فراهم بودن تمام مقدمات با توجه به حضور و قدرت الهي، شهوت خود را کنترل کرده و از نامحرم چشم پوشيده است و اين کاري بزرگ است که تنها با کمک ايمان به پروردگار انجامپذير است. قرآن مجيد حضرت يوسف ـ عليه السلام ـ را به عنوان قهرمان ميدان «عفاف» مطرح مي کند تا جوانان مسلمان که در پي قهرمان يابي و الگوپذيري هستند، از يوسف ـ عليه السلام ـ که شجاعترين مرد روزگار بود پيروي کنند؛ چرا که حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ»[15] شجاع ترين مردم کسي است که بر خواهش نفساني اش چيره شود. نکته شايان توجه در داستان حضرت يوسف ـ عليه السلام ـ استمداد از خداي سبحان و پناه بردن به قدرت سرمدي اوست که هيچ چيز جز ايمان به پروردگار نمي تواند جلوي نفس سرکش و غريزه نيرومند شهوت را بگيرد. از اميرمؤمنان علي ـ عليه السلام ـ سؤال کردند: «بما يستعان علي غمض بصر؟» به کمک چه چيزي مي توان چشم از نامحرم پوشيد؟ پاسخ داد: «بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلي سَتْرِکَ»[16] با خاموش کردن آتش شهوت، زير نظر قدرتمندي که بر مخفيگاهت آگاه است. عفت در برابر عفت نکته ظريف ديگري که در مسأله «ناموس»نهفته است و روايات نيز آن را تأييد کرده اند اين است که به هر دستي بدهي به همان دست پس مي گيري، چنان که فرموده اند: «کَما تُدينُ تُدانُ»[17] آن طور که جزا دهي جزا بيني. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «در زمان حضرت موسي ـ عليه السلام ـ مردي با زني زنا کرد وقتي به خانه خويش آمد، مردي را با زن خود ديد، آن مرد را نزد حضرت موسي آورد و از او شکايت کرد. در آن لحظه جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر کس به ناموس ديگران تجاوز کند به ناموسش تجاوز کنند. حضرت موسي به آن دو فرمود: با عفت باشيد تا ناموستان محفوظ بماند.»[18] بنابراين، مؤمن با غيرت هرگز به ناموس ديگران نگاه حرام نمي کند، چرا که نمي خواهد کسي به ناموسش نظر بد داشته باشد. هر که باشد نظرش در پي ناموس کسان پي ناموس وي افتد نظر بوالهوسان شخصي از امام صادق ـ عليه السلام ـ پرسيد: آيا نگاه کردن به پشت سر زنهايي که عبور مي کنند جايز است؟ حضرت پاسخ داد: اگر به ناموس شما اين گونه نگاه کنند، خوشنود مي شويد؟! آنگاه فرمود: براي مردم همان را بخواهيد که براي خود مي خواهيد.[19] خلوت با نامحرم «اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتي باشند که کسي در آنجا نباشد در حالي که ديگري هم نتواند وارد شود چنانچه بترسند که به حرام بيفتند، بايد از آنجا بيرون بروند.»[20] يکي ديگر از راههاي پيشگيري از انحراف اين است که مؤمن با نامحرم در جاي خلوت اجتماع نکند، چرا که دور از چشم مردم، زمينه لغزش و انحراف فراوان است. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «مَنْ کانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ و اليَوْمِ الاخِرِ فَلا يَبيتَ في مَوْضِعٍ تُسمَعُ نَفَسُ امْرأَهٍ لَيْسَتْ لَهُ بِمَحرَمٍ»[21] آن که به خدا و روز جزا ايمان دارد نبايد در جايي بخوابد که صداي نفس زن نامحرم شنيده مي شود.[1] . روضه المتقين، ج 9،ص 434. [2] . بحارالانوار، ج 104، ص 38. [3] . همان، ج 77، ص 294. [4] . فروع کافي، ج 5، ص 521. [5] . نور (24)، آيه 30. [6] . نور (24)، آيه 31. [7] . رساله حضرت امام خميني (قدس سره)، مسأله 2440،انتشارات اسلامي. [8] . بحارالانوار، ج 101، ص 35. [9] . بحارالانوار، ج 101، ص 35. [10] . همان، ص 41. [11] . شرح غررالحکم، آمدي،ج 5، ص 449. [12] . ميزان الحکمه، ج 10، ص 7. [13] . بحارالانوار، ج 101، ص 37. [14] . بحارالانوار، ج 101، ص 38. [15] . نهج الفصاحه، پاينده، حديث 299، ص 58. [16] . بحارالانوار، ج 101، ص 411. [17] . فروع کافي،ج 5، ص 553. [18] . همان. [19] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 555. [20] . رساله توضيح المسائل امام خميني(ره)، مسأله 2452. [21] . بحارالانوار، ج 101، ص 50. موفق و سربلند باشيد.
نظر خودتان را ارسال کنید